جنبش باباییبابایی، عنوان جنبشی دینی - اجتماعی که در نیمه نخست سده ۷ق/۱۳م همزمان با یورش مغولان، در آناتولی و قلمرو سلاجقه روم ایجاد شد. فهرست مندرجات۲ - بنیانگذار جنبش بابایی ۳ - اوضاع آناتولی در اوایا سده ۷ق ۴ - خلط بابا الیاس با بابااسحاق ۵ - بابااسحاق خلیفه باباالیاس ۶ - مریدان بابایی ۷ - شورش بر ضد سلجوقیان ۸ - ناخرسندی بابا الیاس ۹ - سرنوشت بابا الیاس ۱۰ - عناصر فکری نهضت بابایی ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - اهمیت جنبش باباییاین جنبش ظاهراً در تاریخ عمومی تحولات اجتماعی و فرهنگی مردم ترک، اهمیت بسیار داشته است. جنبش بابایی با طریقه مولویه که در میان مرفهان جامعه رواج داشت، به طور بنیادی در تضاد آشکار بود. با اینکه آگاهی بسیار اندکی درباره جنبش بابایی در دست است، این جنبش یقیناً اهمیت بسیار داشته است، زیرا قطع نظر از ابن بی بی، وقایع نگار سلجوقی [۱]
ابن بی بی، الاوامر العلائیه فی الامور العلائیه، ص ۴۹۸ـ۵۰۲، چاپ عکسی.
[۲]
ابن بی بی، مختصر سلجوقنامه، ص ۲۲۷ـ۲۳۱، چاپ هوتسما.
اهمیت آن را سبط ابن جوزی دمشقی، عالم و مورخ آن عصر [۳]
سبط ابن جوزی، مرآة الزمان، ج۱، ص۸۴۵، چاپ جوت.
و سیمونِ سن کانتنی، مبلّغ مذهبی فرانسیسکن [۴]
ونسان بووه ای، اسپکولوم، ج ۳۱، ص ۱۳۹ـ۱۴۰.
و اندکی بعد ابن عبری، تاریخ نویس سریانی [۵]
ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، ص۴۰۵ـ۴۰۶، چاپ و ترجمه باج.
نیز متذکر شدهاند.جنبش بابایی را تنها با توجه به بعضی از خصوصیات کلی، توسعه دولت سلجوقی در آسیای صغیر میتوان شناخت. ۲ - بنیانگذار جنبش باباییبنیانگذار این طریقت مردی علوی به نام بابا الیاس است که در اوایل سده ۷ق از خراسان به آناتولی مهاجرت کرد. ابنبیبی - مورخ هم عصر باباییان - از بابا اسحاق کفرسودی به عنوان رهبر این جنبش نام برده است. [۶]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص ۴۹۸، آنکارا، ۱۹۵۶م.
به نظر میرسد که او به عنوان رئیس دیوان انشا برای تالیف کتاب خود از گزارشهای رسمی و دولتی استفاده کرده است که در آنها بابا اسحاق را به علت نقش فعالی که در جنبش داشت، رهبر شورشیان خواندهاند. ابن عبری بابا اسحاق را فقط خلیفه رهبر اصلی این جنبش که نامش را «بابا» ذکر کرده، دانسته است. [۷]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص ۴۳۹، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۸]
سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان، ج۸، ص۷۳۳، حیدرآباد دکن، ۱۹۵۲م.
علوان چلبی (زنده در ۷۶۰ق) نواده بابا الیاس - در اثر منحصر بهفرد خود موسوم به مناقب القدسیه، نیای خود را رهبر این جنبش و نیز خلیفه شیخ دیگری به نام «دده غرقین» خوانده است که برای دعوت و ارشاد مردم، در راس ۴ خلیفه دیگر از طرف دده غرقین از خراسان به آناتولی فرستاده شد. [۹]
Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، ج۱، ص۱۳-۲۰، Istanbul، ۱۹۸۴.
۳ - اوضاع آناتولی در اوایا سده ۷قاوضاع آناتولی در اوایل سده ۷ق بر اثر مهاجرت ترکمانان که از پیشِ روی مغولان میگریختند و به آناتولی میآمدند، به سبب کشمکشها و بحرانهای اقتصادی ناشی از آن، روی به نابسامانی داشت و بخشی از آن، معلول تفاوتهای شیوه زندگی اجتماعی و اقتصادی شهری و کوچنشینی میان سلاجقه ساکن در آناتولی و ترکمانان بود که از شرق میآمدند. [۱۰]
متیکا، رائول، «جنبش باباییان در آناتولی»، ص۱۲، ترجمه عباس زارعی مهرورز، کیهان فرهنگی، شهریور، ۱۳۶۸ش.
[۱۱]
Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، ج۱، ص۴۹، Istanbul، ۱۹۸۴.
[۱۲]
رئیسنیا، رحیم، بدرالدین مزدکی دیگر، ج۱، ص۱۵، تهران، ۱۳۶۱ش.
این اختلاف به بروز تعارضهای سیاسی میان سلجوقیانِ طرفدار تمرکز قدرت و تقویت آن، و ترکمانانی منجر گردید که بهطور طبیعی از نظارت یک قدرت مرکزی میگریختند. در چنین اوضاع و احوالی بابا الیاس از خراسان به آناتولی آمد و در روستای چات در حوالی آماسیه زاویهای اختیار کرد و به تبلیغ در میان مردم پرداخت. پس از گذشت اندک زمانی مریدان وی فزونی یافت و به تدریج بر آوازه او افزوده شد، [۱۳]
Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، ج۱، ص۴۹، Istanbul، ۱۹۸۴.
تا جایی که به گفته علوان چلبی، [۱۴]
Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، ج۱، ص۳۱ -۳۰، Istanbul، ۱۹۸۴.
سلطان علاءالدین کیقباد اول سلجوقی (حک ۶۱۶-۶۳۴ق/ ۱۲۱۹-۱۲۳۷م) برای دیدار وی به چات آمد.۴ - خلط بابا الیاس با بابااسحاقشرح حال بابا الیاس پس از اقامتش در حوالی آماسیه در کتاب ابنبیبی منعکس است؛ هرچند این مورخ از بابااسحاق نام برده، ولی در واقع موضوع سخن او باباالیاس است [۱۵]
Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، ج۱، ص۴۷_ ۴۸، Istanbul، ۱۹۸۴.
این خلط ابنبیبی باعث گمراهی مورخان بعدی شده، و تمیز باباالیاس و بابا اسحاق از یکدیگر در جریان وقایع و جنبش باباییان را مشکل ساخته است؛ تاجایی که برخی از محققان معاصر بر این باورند که نام رهبر این جنبش نخست بابا الیاس بوده، و سپس به بابا اسحاق تبدیل شده است، [۱۶]
شیبی، کامل مصطفی، ج۲، ص۳۳۳، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.
یا مانند کائن به نقش بابا الیاس در جنبش بابایی به دیده شک و تردید مینگرند، شاید علت تردید کائن، عدم دسترسی او به کتاب مناقب القدسیه بوده است.۵ - بابااسحاق خلیفه باباالیاسبه گفته علوان چلبی [۱۷]
Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، ج۱، ص۴۷، Istanbul، ۱۹۸۴.
بابا اسحاق، خلیفه رهبر اصلی این جنبش، یعنی بابا الیاس در حوالی شام بوده است. این گفته را ابنبیبی نیز تایید میکند که رهبر این جنبش داعیانی را نزد ترکان خوارزمی که در آن زمان بر مناطقی از شام استیلا یافته بودند، فرستاد. [۱۸]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص ۴۹۹، آنکارا، ۱۹۵۶م.
همچنین به گفته ابن عبری [۱۹]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص ۴۳۹، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
بابا اسحاق به عنوان مرید و داعی «بابا» برای دعوت ترکمانان به شام فرستاده شده بود. برخی پیروان افراطی بابا، یا بابارسول وی را صریحاً رسول خدا میدانستند. [۲۰]
شیبی، کامل مصطفی، الصلة بین التصوف و التشیع، ج۲، ص۳۳۳، بیروت، ۱۹۸۲م.
به گفته سبط ابنجوزی شعار اتباع وی این بود: «لااله الاالله، البابا ولی الله». [۲۱]
سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان، ج۸، ص۷۳۳، حیدرآباد دکن، ۱۹۵۲م.
مؤسس این جنبش با رفتار تؤم با زهد و ورع خود به جذب قلوب ترکمانان پرداخته بود و کردار او در پارسایی و پرهیزگاری به جایی رسید که اهالی از زن و مرد «بسته بندکمند اعتقاد و بنده مقصود و مرام او شدند». [۲۲]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص۴۹۸-۴۹۹، آنکارا، ۱۹۵۶م.
با بالا گرفتن کار رهبر جنبش در اطراف آماسیه، او مرید و خلیفه خود بابا اسحاق را به اطراف بلاد روم گسیل داشت تا ترکمانان را تبلیغ کند و به سوی او بکشاند. بابا اسحاق به شهر سمیساط رفت و به تبلیغ در میان ترکمانان پرداخت و جمعیت زیادی از او استقبالکردند. [۲۳]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص ۴۳۹، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
بیشتر گردآمدگان در اطراف بابا اسحاق، علویان تهیدست بودند. [۲۴]
رئیسنیا، رحیم، بدرالدین مزدکی دیگر، ج۱، ص۱۶، تهران، ۱۳۶۱ش.
۶ - مریدان باباییمریدانْ کلاهِ سرخ بر سرمیگذاشتند (چنانکه بعدها قزلباشان)، رداهای سیاه میپوشیدند و چارق به پا میکردند. اسحاق خود را پیغمبر مینامید و با صورتهای غالیانه، که در آن زمان در میان عامه ایرانیان و ترکان رایج بود، همنوایی داشت. نسبت او با «بابایی» دیگری به نام الیاس که اصلاً خراسانی بود و با قلندرهای آسیای صغیر (جوالقیها)، هنوز بدرستی معلوم نیست. ۷ - شورش بر ضد سلجوقیانبابا اسحاق در ۶۳۸ق [۲۵]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص ۴۳۹، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
در زمان سلطنت سلطان غیاث الدین کیخسرو دوم سلجوقی از ضعف دولت سلجوقی استفاده کرد و برضد سلجوقیان علم طغیان بر افراشت. [۲۶]
K N pr O l O، F، ج۱، ص۱۷۷، T O rk edebiyat o 'nda ilk Mutasavv o flar، Ankara، ۱۹۶۶.
او دو تن از مریدان خود را به کفرسود و مرعش فرستاد، تا دیگر پیروان را به عصیان تشویق کند. ترکمانان نیز که از پیش منتظر چنین اشارت و اجازتی بودند، به حرکت درآمدند و به موجب حکم بابااسحاق هر که دعوت ایشان را میپذیرفت، او را امان میدادند و هر که درصدد مخالفت برمیآمد، او را هلاک میکردند. [۲۷]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، آنکارا، ۱۹۵۶م.
با بالا گرفتن آتش این فتنه، سلجوقیان به مقابله برخاستند، ولی هردو بار لشکرکشی ایشان با شکست روبهرو شد. [۲۸]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص۵۰۰_ ۵۰۱، آنکارا، ۱۹۵۶م.
شورشیان بابایی پس از این دو پیروزی به سیواس تاختند و این شهر را غارت کردند و دولتمردان عالی مقام و توانگران را از دم تیغ گذراندند و غنایم فراوانی به دست آوردند. [۲۹]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص۵۰۱، آنکارا، ۱۹۵۶م.
۸ - ناخرسندی بابا الیاسبه گفته علوان چلبی، بابا الیاس که از تندرویهای بابا اسحاق ناخرسند بود، دو تن از مریدان خود را نزد او روانه کرد و پیغام داد که بازگردد و آتش این فتنه را بیش از آن دامن نزند [۳۰]
Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، ج۱، ص۴۸_ ۵۱، Istanbul، ۱۹۸۴.
باباییان پس از غارت سیواس از آنجا روی به توقات و آماسیه نهادند. [۳۱]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص۵۰۱، آنکارا، ۱۹۵۶م.
سلطان غیاثالدین کیخسرو سلجوقی هم حاجی ارمغانشاه سرلشکر آماسیه را به مقابله فرستاد و او بابا اسحاق را با چند تن از مریدانش دستگیر کرد و به دار آویخت [۳۲]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص۵۰۱ -۵۰۲، آنکارا، ۱۹۵۶م.
و سپس به مقابله سپاهیان بابایی شتافت و در این گیرودار کشته شد. [۳۳]
ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، ج۱، ص۵۰۲، آنکارا، ۱۹۵۶م.
آنگاه سلطان غیاثالدین به مدد فرنگیان به باباییان تاخت و آنها را به سختی شکست داد و بسیاری از آنان کشته شدند. [۳۴]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۹ - سرنوشت بابا الیاسوی در ۶۳۸ با استفاده از ضعف حکومت به دنبالِ بروز اختلاف میان سلطان غیاث الدین کیخسرو و خوارزمیان (که بازماندگانشان پس از مدتی سکونت در آسیای صغیر به جزیرهای در شمال بین النهرین، پناه برده بودند)، عَلَم طغیان برافراشت و با چند سپاه بزرگ سلجوقی پی در پی به مقابله برخاست، ولی سرانجام از مزدوران فرنگی، که در استخدام سپاهیان سلجوقی بودند، شکست خورد و دستگیر شد؛ اما پس از او جنبش از میان نرفت تاکنون فقط اندکی از خصوصیات این جنبش شناخته شده است. از سرنوشت بابا الیاس خراسانی پس از سرکوب خونین قیام باباییان آگاهی روشنی نداریم. به تصریح ابن عبری، [۳۵]
ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص ۴۴۰، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
باباالیاس و خلیفهاش بابا اسحاق هر دو دستگیر و کشته شدند؛ اما کوپرولو بر آن است که سلطان غیاثالدین، بابا الیاس را مورد عفو قرار داد.۱۰ - عناصر فکری نهضت باباییدرباره عناصر فکری نهضت بابایی، مؤلفان همگی اشاره میکنند که این جنبش رنگی از تشیع داشت که باباالیاس از زادگاهش خراسان با خود آورده بود و البته ظاهر صوفیانه هم به خودگرفته بود. اولین و آخرین مقصد این جنبش تحقق بخشیدن به یک هدف سیاسی مشخص بود، یعنی بالابردن موقعیت ترکمانان و استقرارشان در وطن جدید و تاسیس دولتی برای آنان به رهبری پیشوایان معنوی نوین. [۳۶]
شیبی، کامل مصطفی، الصلة بین التصوف و التشیع، ج۲، ص۳۳۵، بیروت، ۱۹۸۲م.
بعد از سرکوب جنبش بابایی، یاران بابا الیاس از ولایتهای سیواس و توقات و آماسیه به ولایت قیرشهر - واقع در آناتولی مرکزی - که حاجی بکتاش ولی در آن اقامت داشت، مهاجرت کردند و در اطراف خانقاه وی گرد آمدند و طریقت بابایی به تدریج در طریقت بکتاشیه مستحیل گردید. [۳۷]
رئیسنیا، رحیم، بدرالدین مزدکی دیگر، ج۱، ص۲۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
در واقع پس از سرکوب شورش باباییان، تنها برخی عناصر میانهرو آن همچون نوره صوفی از مرگ نجات یافتند. نوره صوفی سپس به سلطان سلجوقی تقرب جست و با او رابطه خویشاوندی به هم رساند و حتی به امارت هم منصوب شد. میراث نوره صوفی به پسرش قرامان رسید که با تاسیس دولت مستقل قرامانیان در آسیای صغیر آرزوی دیرین ترکمانان را تحقق بخشید. [۳۸]
شیبی، کامل مصطفی، الصلة بین التصوف و التشیع، ج۲، ص۳۳۶، بیروت، ۱۹۸۲م.
۱۱ - فهرست منابع(۱) ابنبیبی، حسین، الاوامرالعلائیه، آنکارا، ۱۹۵۶م. (۲) ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۳) رئیسنیا، رحیم، بدرالدین مزدکی دیگر، تهران، ۱۳۶۱ش. (۴) سبط ابن جوزی، یوسف، مرآهالزمان، حیدرآباد دکن، ۱۹۵۲م. (۵) شیبی، کامل مصطفی، الصله بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م. (۶) متیکا، رائول، «جنبش باباییان در آناتولی»، ترجمه عباس زارعی مهرورز، کیهان فرهنگی، شهریور، ۱۳۶۸ش. (۷) Elvan ۴ elebi، Men @ k o bu'l - Kudsiyye، eds I E Er O nsal and A Y Ocak، Istanbul، ۱۹۸۴. Elvan Er O nsal، I E and A Y Ocak، introd Men @ k o b (vide: ۴ elebi) (۸)؛ (۹) K N pr O l O، F، T O rk edebiyat o 'nda ilk Mutasavv o flar، Ankara، ۱۹۶۶؛ ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «جنبش بابایی». دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنبش بابایی»، شماره۴۲. |